كلا بازخواني در حوزه ادبيات، روحم را غني ميسازد. بهخصوص اينكه عموما هنگامي سراغ مطالعه مجدد اثري ميرويم كه آن را دوست داشتهايم.به تازگي مجموعه اشعار عماد خراساني را دوره كردم؛ شاعري كه به او ارادت ويژهاي دارم و اساسا حال و هوايش را ميپسندم. شايد بخشي از اين علاقه از حس ناسيوناليستيام برميخيزد عماد خراساني چه در سلوك فردي و چه در مقام آفريننده اشعار موجود نازنيني است.
به تعبيري عماد بسيار سينهسوخته بود و در مقام شاعر با ذرهبينش خيلي خوب سراغ زواياي مختلف اجتماع ميرفت. گوشه و كنارها و حاشيههاي مغفول مانده را با تيزهوشي و فراست قابلتوجهي مدنظر قرار ميداد و با زباني فصيح بيانش ميكرد. ويژگي عماد خراساني تسلط مثالزدني او بر كلام و قدرت تصويرسازياش در شعر است.
عماد خراساني مثل يك فيلمساز ماهر عمل ميكند، از كلمات با چيدمان هنرمندانه بهره ميگيرد و همه چيز را برايتان با تصوير ميسازد. عماد خراساني حتي مسائل بهظاهر كوچك و كماهميتي كه در زندگي شخصياش پيش ميآيد را نيز با بياني دلچسب روايت ميكند.
مثلا عماد قراري با مهدي اخوانثالث داشته و اخوان سر قرار نيامده و حالا او از اين خلف وعده گلايه ميكند و آنقدر زيبا اين كار را انجام ميدهد كه خواننده را غرق در لذت ميكند؛ لذت از ظرافتهاي كلامي شاعري كه با طبع روانش ميتواند گلايهاي دوستانه را به شعري ماندگار تبديل كند.
عماد خراساني وقتي به عشق ميرسد، اوج ميگيرد و تعدادي از بهترين غزلهاي عاشقانه اين سالها متعلق به اوست. او اشعار محلي فوقالعادهاي هم دارد، بسيار زيبا و بسيار عاشقانه؛ آنقدر كه عشق بر جان و دل خواننده مينشيند. سخن شاعر چون از دل برميآيد لاجرم بر دل مينشيند.
نظر شما